پیام زندگی روی صحنه فرشچیان نواخته شد

پیام زندگی روی صحنه فرشچیان نواخته شد

خبر مربوط به ١٦ اسفند ١٣٩١
ایسنا: جمعیت یک صدا نوازندگان را تشویق می‌کردند. مردم کف دست‌هایشان را به نشانه تحسین، محکم به هم می‌کوبیدند. کسی نمی‌دانست باید از خوشحالی بخندد یا برای کم ارزش بودن این دنیای دون، اشک بریزد. کودکان نوازنده اما به دور از این افکار سردرگم دنیای بزرگترها، غرورمندانه به جمعیت تعظیم می‌کردند.




 مهدی که از همه کوچکتر بود، به مادرش که در ردیف اول نشسته بود نگاه می‌کرد و می‌خندید. امیرحسین که سرش را ماشین کرده بود، به خانم مولوی نگاه می‌کرد؛ قبل از اجرا به او گفته بود" نمی‌دانی کله صاف من در نور این پروژکتورها چه برقی خواهد زد".

از بین دست‌های تماشاچیان، این بهرنگ کوفگر بود که با نگاهی آرام و مطمئن به شاگردان کوچکش می‌نگریست. هما مولوی مسؤول بچه‌ها نیز با افتخار ایستاده بود و با تکان دادن سرش به فرزندانش آفرین می‌گفت.

شامگاه گذشته گروه "پیام" در تالار فرشچیان به اجرای موسیقی پرداختند و بخش ویژه این برنامه به نوازندگی کودکان و نوجوانان تحت شیمی درمانی اختصاص داشت.

هنگامی که اجرای بچه‌ها به پایان رسید، آنها هر یک با شاخه گل رزی صحنه را ترک کردند و شادمان از چهارمین اجرای هنری خویش به گفت‌وگو با هم پرداختند.

امیرحسین به شوخی رو به خانم مولوی کرد و گفت: باید شاخه گل‌ها را برای جمعیت پرتاب می‌کردیم.

سپیده اما از هیجان نفسش بند آمده بود و خانم مولوی به بقیه بچه‌ها گفت: از کنارش دور شوند تا بتواند نفس بکشد.

هیچ تفاوتی بین این بچه‌ها و هم سن و سالانشان وجود ندارد. همان شیطنت‌ها را دارند و دنیا را از دریچه رنگارنگ بچگی تماشا می‌کنند. مهدی شروع به غر زدن کرد و با آهنگ کشداری و لهجه بامزه اصفهانی‌اش، گفت: من به مادرم احتیاج دارم، گرسنه هم هستم، دیگر در بدنم جانی نمانده است. طرز حرف زدن مهدی باعث شد که بچه‌ها با صدای بلند بخندند. گلچین که گویا بزرگتر از بقیه بود، با جدیت گفت: چقدر سر و صدا می‌کنید آرام بگیرید. همینطور که بقیه به اجرای شما گوش کردند ما هم باید به آنها احترام بگذاریم. خانم مولوی همه را ساکت کرد اما مهدی هنوز بهانه مادرش را می‌گرفت.

کنسرت با بداهه‌نوازی کوفگر آغاز شد و وقتی نوبت به اجرای بچه‌ها رسید، وی آنها را معرفی کرد و خطاب به جمعیت، خاطرنشان کرد: مدتی است برای موسیقی درمانی به بیمارستان الزهرا و امید ‌می‌روم و در این رفت و آمدها، امیرحسین، صبا، احسان، سپیده، گلچین، رها و مهدی علاقه ویژه‌ای به موسیقی نشان دادند و هر یک سازی را برای نواختن انتخاب کردند.

وی ادامه داد: خبره شدن در موسیقی، نیاز به تجربه و گذر زمان دارد اما استرس‌های نواختن این بچه‌ها جایگزین تجربه و پختگی یک نوازنده سنتی است.

کوفگر تصریح کرد: این کودکان و نوجوانان مایل به صحبت کردن در مورد مشکل جسمی‌شان نیستند و به تأیید هما مولوی نیازی به ترحم و دلسوزی ندارند.

هنگام نواختن بچه‌ها همه موبایل‌ها رو به صحنه بود و حاضران این لحظات پر از امید و احساس را ضبط می‌کردند.

گاه یکی از آنها تکنوازی می‌کرد و گاه چند نفره به همنوازی می‌پرداختند. مهدی هم در اکثر مواقع با انگشت کوچکش روی تمبک ضرب می‌گرفت.

دومین شب کنسرت امروز ساعت 18 در تالار فرشچیان اجرا می‌شود.

موسسه خیریه کسا
با انجام یک آزمایش خون ساده و ثبت نام در بانک جهانی اهدا سلول بنیادی خون  از طریق  http://iscdp.tums.ac.ir  (واقع در بیمارستان شریعتی تهران)به نجات جان بیماران وخیم خونی(عموما کودکان)بشتابیم
amirhussein

گرامی باد یاد و خاطره امیرحسین و با آرزوی شفا و سلامتی برای همه کودکان درگیر با سرطان
شماره تماس جهت مشاوره: 09130782168


Top